انواع استراتژی موقعیت یابی برند |
موقعیت یابی برند یک جنبه حیاتی از بازاریابی است که شامل ایجاد یک درک متمایز و مطلوب از یک برند در ذهن مصرف کنندگان است. این به متمایز شدن یک برند از رقبای خود کمک می کند و جایگاه منحصر به فردی را در بازار ایجاد می کند. انواع مختلفی از استراتژی های موقعیت یابی برند وجود دارد که شرکت ها میتوانند برای دستیابی به اهداف بازاریابی خود از آنها استفاده کنند. بیایید برخی از این استراتژی ها را با جزئیات بررسی کنیم
-
- موقعیتیابی ویژگیهای محصول: این استراتژی بر برجسته کردن ویژگیها یا ویژگیهای خاص محصول تمرکز دارد که برند را از رقبای خود متمایز میکند. شرکتها با تأکید بر کیفیتهای منحصر به فرد، هدف خود را بر این هستند که برند خود را به عنوان برتر یا مناسبتر برای رفع نیازهای مصرفکننده قرار دهند. به عنوان مثال، Volvo خود را به عنوان یک نام تجاری مترادف با ایمنی، با تأکید بر ویژگی هایی مانند سیستم های ترمز پیشرفته و ساختارهای تقویت شده، قرار می دهد.
- موقعیتیابی قیمت: موقعیتیابی قیمت شامل ارائه محصولات یا خدمات در مقاطع قیمتی متفاوت برای هدف قرار دادن بخشهای مختلف بازار است. برندها میتوانند بر اساس قیمتگذاری، خود را بهعنوان گزینههای ممتاز، میانرده یا بودجه ارائه دهند. به عنوان مثال، اپل با قیمت گذاری محصولاتش بالاتر از رقبا، خود را به عنوان یک برند برتر معرفی می کند و تصویری از انحصار و کیفیت ایجاد می کند.
- موقعیت یابی کیفیت: این استراتژی حول جایگاه یک برند به عنوان ارائه دهنده محصولات یا خدمات با کیفیت بالا می چرخد. شرکت ها بر مهارت، دوام، قابلیت اطمینان یا عملکرد برتر تاکید دارند تا خود را به عنوان رهبر از نظر کیفیت معرفی کنند. به عنوان مثال، رولکس خود را به عنوان یک برند ساعت لوکس شناخته شده به دلیل دقت و مهارت خود معرفی می کند.
- موقعیت یابی مبتنی بر کاربر: موقعیت یابی مبتنی بر کاربر، گروه های کاربری خاص یا جمعیت شناسی را با تنظیم محصولات یا خدمات بر اساس نیازها و ترجیحات آنها هدف قرار می دهد. هدف این استراتژی ایجاد ارتباط قوی بین برند و مخاطبان هدف آن است. نایک با هدف قرار دادن ورزشکاران و افراد علاقه مند به ورزش با پوشاک و کفش ورزشی خود از موقعیت یابی مبتنی بر کاربر استفاده می کند.
-
- موقعیت یابی مبتنی بر رقیب: در این استراتژی، برندها با برجسته کردن تفاوت ها یا مزیت های کلیدی، خود را در ارتباط با رقبای خود قرار می دهند. شرکتها ممکن است روی مناطقی تمرکز کنند که در آن از رقبای خود بهتر عمل میکنند یا ارزشهای منحصربهفردی را ارائه میکنند. به عنوان مثال، Avis با این ادعا که «ما شماره دو هستیم، خود را در برابر هرتز رهبر بازار قرار داد. ما بیشتر تلاش می کنیم،» با تأکید بر تعهد آنها به خدمات مشتری.
- موقعیت یابی مزیت: موقعیت یابی سود بر انتقال مزایا یا راه حل های خاصی که یک برند به مصرف کنندگان ارائه می دهد تمرکز دارد. برندها نشان می دهند که چگونه محصولات یا خدمات آنها میتواند نیازهای مشتری را برآورده کند یا مشکلات آنها را حل کند. فدرال اکسپرس خود را به عنوان یک سرویس پیک قابل اعتماد و سریع معرفی می کند که نویدبخش تحویل یک شبه و آرامش خاطر است.
- موقعیت یابی مبتنی بر موقعیت: این استراتژی شامل موقعیت یابی برند برای مناسبت ها یا رویدادهای خاص است. برندها پیام ها و پیشنهادات بازاریابی خود را به گونه ای تنظیم می کنند که با مناسبت های خاصی مانند تعطیلات یا رویدادهای خاص هماهنگ شوند. کوکاکولا با کمپین های تبلیغاتی با مضمون تعطیلات خود به طور موثر از موقعیت یابی مبتنی بر مناسبت استفاده می کند و نام تجاری خود را با شادی و جشن در کریسمس مرتبط می کند.
- موقعیت یابی عاطفی: هدف موقعیت یابی عاطفی ایجاد ارتباط عاطفی بین برند و مصرف کنندگان است. برندها از داستان سرایی و جذابیت های احساسی برای برانگیختن احساسات خاص و ایجاد پیوند قوی با مخاطبان هدف خود استفاده می کنند. کمپین «زیبایی واقعی» Dove، نام تجاری را به عنوان مدافعی برای مثبت بودن بدن و پذیرش خود قرار می دهد و در سطح احساسی با مصرف کنندگان تاثیرگذار می کند.
- موقعیت یابی فرهنگی: موقعیت یابی فرهنگی شامل همسویی یک برند با ارزش ها، باورها یا گرایش های فرهنگی خاص است. برندها از نمادهای فرهنگی، سنتها یا جنبشهای اجتماعی برای ارتباط با مصرفکنندگانی که با آن جنبههای فرهنگی هویت دارند، استفاده میکنند. استارباکس با ترویج شیوههای تجارت منصفانه و ابتکارات پایداری، با موفقیت خود را به عنوان یک نام تجاری مسئولیتپذیر اجتماعی معرفی میکند.
- موقعیتیابی افراد مشهور: موقعیتیابی افراد مشهور از محبوبیت و نفوذ افراد مشهور برای تایید یا مرتبط کردن خود با یک برند استفاده میکند. هدف برندها با معرفی افراد مشهور در کمپین های تبلیغاتی یا مشارکت، ارتقای تصویر خود و جلب توجه مخاطبان هدف خود است. همکاری نایک با ورزشکاران حرفه ای مانند مایکل جردن به جایگاه آن به عنوان یک برند مرتبط با برتری و موفقیت کمک کرده است.
اینها تنها چند نمونه از پوزهای برند هستنداستراتژیهایی که شرکتها میتوانند برای ایجاد هویت برند منحصر به فرد و قانعکننده اتخاذ کنند. توجه به این نکته مهم است که برندها اغلب استراتژیهای موقعیتیابی متعدد را ترکیب میکنند تا به طور مؤثر ارزش پیشنهادی خود را به اشتراک بگذارند و با بازار هدف خود تاثیرگذار شوند.
نحوه نوشتن تابع نمایی با توجه به نرخ و مقدار اولیه
برای نوشتن یک تابع نمایی با یک نرخ و مقدار اولیه، میتوانید از شکل کلی یک تابع نمایی استفاده کنید:
f(x)=abxWhere:
- f(x) خروجی یا متغیر وابسته را نشان می دهد
- x نشان دهنده ورودی یا متغیر مستقل است
- a نشان دهنده مقدار اولیه یا نقطه شروع است
- b نشان دهنده عامل یا نرخ رشد/پوسیدگی است
در اینجا یک راهنمای گام به گام در مورد نحوه نوشتن یک تابع نمایی با استفاده از نرخ و مقدار اولیه آورده شده است:
-
- مقدار اولیه (a) را تعیین کنید: مقدار اولیه نقطه شروع یا مقدار x=0 است. زمانی که x=0.
خروجی را نشان می دهد
- فاکتور رشد/پوسیدگی (b) را شناسایی کنید: ضریب رشد/فروپاشی نحوه افزایش یا کاهش تابع را با تغییر x تعیین میکند. اگر b>1 نشان دهنده رشد نمایی است، در حالی که اگر 0<b<1 نشان دهنده زوال نمایی است.
- توابع نمایی را بنویسید: مقادیر a و b را به شکل کلی تابع نمایی جایگزین کنید.
برای مثال، فرض کنید نرخ رشدی داریم که در آن مقدار اولیه 100 و ضریب رشد 1.05 است:
f(x)=100(1.05)xاین تابع نمایی به ازای هر واحد افزایش در x 5% افزایش می یابد.
توجه به این نکته مهم است که این راهنما رشد یا پوسیدگی مداوم را فرض می کند. اگر با فواصل گسسته سروکار دارید، ممکن است لازم باشد تابع را مطابق با آن تغییر دهید.
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1403-03-30] [ 11:53:00 ب.ظ ]
|